با یک رصد ساده از صادق زیبا کلام تا کارشناسان بی بی سی و صدای آمریکا از دهه ۸۰ مدام در حال تکرار این بحث هستند، که جمهوری اسلامی اگر قرار است عاقل شود باید دست از غرب ستیزی بردارد و با جهان مدارا کند. پیش فرض افراد یا گروههایی که این بحث را تکرار میکنند؛ به نوعی اینگونه شکل گرفته است که غربیها از اساس با دوستی و آرامش قصد دارند قسمت غیر غربی شده جهان را تغییر دهند و کمک کنند تا به پیشرفت برسد.
جنگ در فلسطین حداقلیترین کاری که تا این لحظه انجام داده است این نکته است که غربیها هیچ حسی نسبت به انسان های غیر غربی ندارند و اگر فاجعه انسانی و نسل کشی که خودشان هم در رسانههایشان مجبور هستند تا حدودی پوشش دهند، وجود داشته باشد باز هم برای قدرت در غرب بیاهمیت است.
یعنی غربیها از اساس بعد از سلاخی ۳۵ هزار مادر و کودک هیچ احساس ندارند و حتی میگویند شواهدی بر نسل کشی هم نیست، نکته جالب ماجرا اینکه گاردین در متن تحلیلی خود از جهنم بر روی زمین استفاده میکند و معتقد است جنایت در این نقطعه به اوج خود رسیده است.
اما سران غرب و از جمله آمریکایی بیتفاوت نسبت به همه این اتفاقات، میگویند شواهدی برای نسل کشی نیست و حتی تلاشی هم برای آتشبس نمیکنند و صرفا در تلاش هستند تا نشان دهند این اتفاقات خیلی عجیب نیست و حاصل یک وضعیت جنگی است که چون انسان غربی هم در آن ضرر نمیکند پس اصلا مهم نیست.
حالا شما بگویید اساسا میتوان غرب ستیزی را یک توهم دانست؟ یا انسان در شرق عالم یا جنوب جهانی بر اساس یک تاریخی علیه غرب شدهاند که آن تاریخ هم سرتاسر جنایت غربیها علیه مردمان غیر غربی بوده است.